loader-img
loader-img-2
پنج و هفت
user
مرتب سازی براساس :
جدیدترین پرفروش ترین پربازدید ترین گران ترین ارزان ترین
2 محصول پیدا شد

تعریف داستان کودکان

ادبیات کودک گونه‌ای از ادبیات است که جداسازی آن از بخش‌های دیگر ادبیات با سن مخاطبان آن انجام می‌شود. این گونهٔ ادبی هنگامی پدید آمد که بزرگسالان متوجه شدند کودکان و نوجوانان به سبب گنجایش‌های شناختی و ویژگی‌های رشدی خود آمادگی پذیرش متن‌های بزرگسال را ندارند و به متن‌هایی نیاز دارند که پاسخگوی دورهٔ رشد و نیازهای آن‌ها باشد.

ویژگی های داستان کودکان

کودکان خردسال به متن‌هایی آهنگین و کوتاه مانند لالایی‌ها و ترانه - متل‌ها و ترانه‌های آهنگین واکنش بیشتری نشان می‌دهند. هرچه گروه سنی مخاطبان بالاتر برود، آن‌ها کم‌کم می‌توانند داستان‌هایی را با واژگان بیشتر بشنوند. ویژگی دیگر ادبیات کودک و نوجوان در این است که با سطح سواد کودکان پیوند دارد. کودک نوآموز تنها می‌تواند متن‌های ساده را بخواند و بفهمد. هرچه سواد او بیشتر می‌شود، متن‌هایی با دایرهٔ واژگانی گسترده‌تر را درک می‌کند. کودکانی که به مرز نوجوانی و پس از آن می‌رسند می‌توانند رمان‌های متناسب با نیازهای خود را مطالعه کنند.

امروزه این رمان‌ها اغلب در قالب فانتزی‌ها یا داستان‌های علمی و تخیلی منتشر می‌شود. البته داستان‌های واقع‌گرایی که بازتاب‌دهندهٔ احساسات و درگیری‌های زیستی و اجتماعی نوجوانان در موضوعاتی مانند جدایی پدر و مادر، مرگ نزدیکان، بیماری‌ها و عشق‌های دورهٔ نوجوانی است نیز به فراوانی منتشر می‌شود.

پرسش و پاسخ

داستان واقعی یا داستان خیالی؟

باتوجه به تمایلات کودکان عصر حاضر داستان‌های واقعی نسبت به خیالی با استقبال بیشتری روبه رو می‌شود. شخصیتهای غیر واقعی در داستان کودکان سن پایین بسیار دیده می‌شود. چرا که به کمک آنان می‌توان موضوعات پیچیده را مطرح کرد. عناصر خیالی می‌توان به رؤیا و سفرهای خیالی به دنیاهای دیگر نام برد که شخصیتها در آن با آدم‌های عادی فرق می‌کنند. دراین داستان‌ها کودکی که شخصیت اصلی است می‌میرد مثل توماس‌ودنیای ماورایی نوشته دئون دلسر

چه کسانی در داستان‌های کودکان می‌میرند؟

مثل زندگی واقعی گاهی مرگ درست موقعی از راه می‌رسد که فرد در اوج زندگی است. مرگ تنها به سراغ مادربزرگ‌ها و آشنایان پیر نمی‌آید؛ بلکه والدین کودکان هم می‌میرند. پذیرش مرگ آن‌ها بسیار مشکل است به خصوص در دنیای امروز که مرگ ومیر به خاطر رشد علم کمتر شده بارها شده‌است که نویسندگان برای نزدیک شدن به موضوع مرگ حیواناتی را مطرح می‌کنند که دوست کودکانند. در داستان مادر بزرگ با پرنده‌های کولون دوستی بین بروژیت و پرنده فیرو دست مایه قرار می‌گیرد که زندگی اش بااسیر شدن در چنگ گربه پایان می‌یابد[10]

چرا شخصیت‌های داستان می‌میرند؟

شخصیت داستان کودکان به دلایل متفاوت می‌میرند از دلایل متداول بیماری است مخصوصاسرطان. احتیاط نویسنده را از نوشتن لفظ ان برحذر میداردوبیماری را با کنایه و توصیف بیان می‌کنند. از دیگر بیماری‌ها بیماری قلبی است آلزایمر و اخیراً ایدز است که مستقیماً نمی‌توان عنوان آن‌ها را نام برد. خودکشی نیز موضوع تلخی است هلن منتارد درکتاب انتهای بادبادک این معضل را به ظرافت بیان کرده. بعد از مرگ پدر عرصه زندگی برای ماتیو برادرش و مادرش سخت می‌شود نشانه امید در زندگی انه بادبادک است بادبادک همیشه در حال اوج گرفتن است پیامی که نویسنده می‌خواهد به کودک بدهد این است که بعد مرگ زندگی ادامه پیدا می‌کند و باید ادامه پیدا کند. اکثر آن‌ها می‌خواهند از روش دلداری استفاده کننداین امیدی است که دین می‌دهد و پایه آن ایمان به آخرت است طرح معضل مرگ برای کودک به این خاطر است که به آنان یاد دهیم به زندگی ارج نهند و قدرش را بدانند[11]