رمان نوجوان با رمان بزرگسال تفاوتهای زیادی ندارد و عمده ترین تفاوت آن دو درحجم ومخاطب آنها است . یعنی حجم رمانهای بزرگسالان را «بین 60-70 هزار کلمه تا 200هزار کلمه » (Cuddon.J.A-A Dictionary of Literary Terms) نوشته شده اند. امّا برای تعداد کلمهی رمان نوجوان حدّ نصابی تعیین نشده و درمیان منابع خارجی هم که در دسترس بود، تعریفی جامع نیافتیم .امّا عدهای دربارهی شناخت آن گفتهاند: «به هر حال راحت ترین معیار، طول است ؛امّا این معیار کاملی نیست ولی به نظر من داستان 100 صفحه به بالا را راحت میشود رمان گفت و بالاتر از 50 صفحه را داستان بلند و کمتر از آن را داستان کوتاه . » (سلیمانی.محسن. سروش نوجوان، ش 109.ص 173) که البته با این تعریف ، که عقیدهی برخی نویسندگان کودک ونوجوان دیگر هم است، مشخّص نمیشود که رمانهایی که تصاویری در متن دارند ورمانهایی که با خطوط درشت و فاصلهدار هم نوشته میشوند ؛ جزء این تعریف قرار گیرند یاخیر.
نکتهی دیگر در تعریف رمان نوجوان ، توجّه به مخاطب است . قطعاً پیامی که برای نوجوان در نظر گرفته میشود با پیامی که به بزرگسال داده میشود فرق دارد. به همین دلیل از نظر نثر سادهتر است و ویژگیهای دیگری هم دارد که بعداً به آن میپردازیم .
نویسندهای که برای نوجوان می نویسد باید آنقدر توانایی داشته باشد که بتواند برای بزرگسالان هم بنویسد.حتی باید از آن قوی تر باشد؛ نه اینکه برای آغاز کار نویسندگی اوّل از قصههای کودکان شروع کندو بعد به رمانهای نوجوان برسد و سپس به سراغ بزرگسالان برود . این کاملاً غلط است . رمان نوجوان شاخه ای از ادبیّات تعلیمی به حساب می آید وکار آن هدایت نوجوان به سوی رشد است .
سوژه مورد علاقه
نوجوان به اقتضای سنش به برخی موضوعات توجه بیشتری نشان میدهد. روابط عاطفی حسادت، رقابتهای درسی، ورزشی و هنری، اختلاف طبقاتی و درگیری با والدین از آن جمله است.
کشمکش داستانی
شروع خوب و پرهیجان و داستان گیرا و پرماجرا و به اصطلاح سینماگران، اکشن که بتوانند خواننده را درگیر کنند، مورد علاقه نوجوان است. نوجوان حوصله خواننده حرفهای و بزرگسال را ندارد که بخواهد داستان را تا پایان بخواند، چنانچه داستانی در همان ابتدا او را جذب نکند به کناری میگذارد.
شخصیتهای جذاب
نوجوان به دنبال الگوگرفتن از دیگران است، به همین دلیل شخصیتهای جذاب، واقعی و اکتیو او را به سوی خود میکشد و با آن همذاتپنداری میکند. در این میان شخصیتهای مثبت یا منفی تفاوتی ندارند و چهبسا اگر شخصیت منفی در داستان باورپذیرتر باشد جذب این شخصیت شود.
اوج و فرود
تعلیق و اوج و فرودهای پیدرپی نوجوان را با داستان همراه میکند و هر قدر این اوج و فرودها، شیوایی نثر داستان، کوتاهی جملات و گزارهها و پرهیز از کاربرد واژگان مغلق و مهجور برای خوانندگان نوجوان کمتر باشد که از دایره واژگانی کمتری نسبت به خوانندگان بزرگسال برخوردارند، به سرعتِ خوانش آن کمک کرده و باعث اشتیاق در پیگیری داستان میشود.
دستکم نگرفتن مخاطب
نوجوان همواره خود را جای بزرگسالان میگذارد و از اینکه با او مانند کودکان بزرگشده برخورد کنند، دلخور است. مواردی مانند نام داستان، انتخاب قلم و فونت، اندازه و قطع، روی جلد و آنچه در کل به آمادهسازی کتاب مربوط است، همه در جذب خواننده نوجوان موثر است.
روایت بیطرفانه
در بسیاری از داستانهای کودکان برای آنکه خواننده پیام داستان را دریافت کند نویسنده نتیجهگیری کرده و خواننده را بلاتکلیف رها نمیکند. گرچه در خصوص نتیجهگیری و پیامدادن در داستانهای کودکان هم دیدگاههای متفاوتی وجود دارد، اما در داستانهای نوجوانان بایستی از آن پرهیز کرد؛ چراکه نوجوان مایل نیست او را کودک فرض کرده و راه را به او نشان دهند و مثلاً در رمان به او پند داده و نتیجه اخلاقی گرفته شود (www.ibna.ir).
همچنین فریدون عموزاده خلیلی، ملاک های یک رمان خوب را گذشته از بحث های آکادمیک و بر اساس تجربیات کاربردی خود از سه منظر بیان می کند: .
- رمانی که به درستی بر اساس ویژگی های شخصیتی یک کودک و نوجوان نوشته شده باشد؛ یعنی رمانی که در آن مسائل تعلیم و تربیتی، شناخت شناسی و روان شناسی به درستی رعایت شده باشد. .
- بررسی کتاب هایی که از سوی نوجوانان مورد استقبال قرار گرفته اند؛ مانند هکل بری فین، هری پاتر، شازده کوچولو، مانو لیتو، جونی بی جونز و… در این بخش می توان با بررسی محتویات کتاب به ویژگی های خوب یک کتاب رسید.