حدود نیم قرن پیش، هنگامی که مؤسسین دفتر نشر، ضرورت تأسیس یک ناشر مذهبی را دریافتند، کسی نمیدانست که تنها چند سال بعد، این اراده منجر به تشکیل یکی از مهمترین و بنامترین ناشرانِ آثار دینی خواهد شد.
آن چه برای این اقدام از هر چیز دیگر مهمتر به نظر میرسید، تدبیری بود که میبایست با خلوص نیت، در برههای خاص از تاریخ فرهنگی و سیاسی کشور صورت میگرفت. حاکمیت فضایی غیردینی بر ارکان سیاسی و نهادهای دولتی که خود باعث رواج فرهنگ دینگریزی میشد، اقتضا میکرد این تدبیر به گونهای صورت پذیرد که حساسیتهای منجر به توقف این تصمیم را خنثی سازد چرا که تشکیل یک مؤسسه انتشاراتی مذهبی در پایتخت آن روز ایران، بخودی خود توجه نهادهایی همچون ساواک و شهربانی را که موظف به محدودسازی اینگونه فعالیتها بودند برمیانگیخت.
حضور تنی چند از فرهیختگان که استطاعتهای خود را وقف توسعه معارف اهلبیت(ع) کرده بودند، بنیانهای مالی این تصمیم را تأمین میکرد امّا چهکسی میتوانست با مقتضیات آن روز، این مجموعه حساس را راهبری کند؟ آیا یافتن مدیری که مجهز به علوم دینی و دانشگاهی بوده و در همین حال، از قدرت مدیریت اجرایی نیز برخوردار باشد، در شرایط آن ایام، بسادگی امکانپذیر بود؟ افزون بر اینها، انگیزهای برخواسته از اعتقادی پاک لازم بود تا خطرهای پیشِ روی این کار را بپذیرد؛ چه، در غیر این صورت، خطرات قابل پیشبینی آنقدر زیاد بود که فرد عاری از این انگیزه را براحتی از ادامه کار منصرف میساخت.
وجود تشکلهای مذهبی که از دیر باز به تعلیم و تربیت نیروهایی اصیل و دین محور پرداخته بودند امکان این انتخاب را فراهم میآورد. حوزههای علمیه قم، نجف، مشهد و نیز کانونهایی همچون حسینیه ارشاد و… هر یک به فراخور بضاعت خویش، نیروهایی از این دست را تربیت کرده بودند که با وجود آنها، باورهای دینی در لایههای عمیق و اصیل جامعه به حیات خود ادامه میداد و در این ضمن، نیروهای کارآمد را بهجامعه مذهبی تقدیم مینمود.
یکی از این نیروهای ارزشمند، مردی به نام محمدجواد باهنر بود که با تجهیز خود به فقاهت حوزوی و فراست دانشگاهی، و هم به دلیل خودساختگی، سکاندار سفینهای شد که خود نام آن را اینگونه انتخاب کرد: «دفتر نشر فرهنگ اسلامی» نیت پاک و اراده قوی این دانشمند مبارز که تنها هشت سال پس از بنیانگذاری دفتر نشر، مظلومانه به شهادت رسید، باعث شد بزودی این مؤسسه تبدیل به ناشری پرآوازه گردد بهطوری که تنها یکی دو سال پس از تأسیس آن، تقریباً تمام مجامع مذهبی کشور، با نام آن آشنا شده بودند.
با پیروزی انقلاب اسلامی و محوریت یافتن امور دینی در ارکان دولتی و تشکیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به نظر میرسید که نیاز به وجود این مؤسسه برطرف شده است امّا راهبری و تدبیر دوباره شهید باهنر و همراهانش، با تعیین راهکاری متناسب با مقتضیات روز، مأموریتی جدید را برای دفتر نشر رقم زد که نهایتاً منجر به توسعه کمی و کیفی آن شد. بر همین اساس، اکنون دفتر نشر فرهنگ اسلامی با انتشار بیش از یکهزار و هفتصد عنوان کتاب که بسیاری از آنها به چاپهای چهلم و بالاتر دست یافتهاند، در زمره یکی از بزرگترین ناشران معارف و علوم اسلامی قرار گرفته است.