-
مشخصات :
- ناشر : انتشارات معارف
- قطع : رقعی
- نوع جلد : جلد نرم
- نوبت چاپ : 26
- تعداد صفحات : 260
- زبان : فارسی
- رده سنی : بزرگسال
• توضیحات محصول
درباره کتاب ماجرای فکر آوینی - گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سید مرتضی آوینی
کتاب ماجرای فکر آوینی نوشته وحید یامینپور، به بررسی اندیشهها و چارچوب نظری شهید سید مرتضی آوینی میپردازد. این اثر مجموعهای از درسگفتارها و مصاحبههایی است که نویسنده طی سالهای اخیر در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر این حکیم و هنرمند ارائه داده است. آوینی، به عنوان شخصیتی برجسته در ساحت فرهنگی و فکری انقلاب اسلامی، الهامبخش بسیاری از جوانان و فعالان این عرصه است.
کتاب در تلاش است تا به مخاطبان، بهویژه جوانان علاقهمند به مطالعات فرهنگی و تمدنی، مسیری ساده و قابلفهم برای ورود به اندیشههای شهید آوینی ارائه دهد. نویسنده از مباحث فلسفی پیچیده پرهیز کرده و با زبانی روان و مثالهایی ملموس، مفاهیمی کلیدی چون تمدن، فرهنگ، تحولات تاریخی، و هویت اسلامی را توضیح میدهد.
درسگفتارهای ارائهشده در این اثر، خلاصه و فشرده از مفاهیمی هستند که در مقالات و یادداشتهای شهید آوینی مطرح شدهاند. همچنین، بخشی از مقالات و یادداشتهای خود آوینی برای تکمیل مباحث در متن کتاب آورده شده و مطالعه آنها به مخاطب کمک میکند تا نگاهی عمیقتر به مسائل داشته باشد.یکی از نقاط قوت این اثر، ارتباط مباحث با تحولات معاصر و مسائل جاری است که باعث ملموستر شدن آن میشود.
ماجرای فکر آوینی برای کسانی که دغدغههای فرهنگی، تمدنی، و انقلابی دارند و به دنبال درک ریشهای و تحلیلی مسائل اجتماعی و فرهنگی هستند، اثری ارزشمند است. همچنین، علاقهمندان به اندیشههای شهید آوینی یا کسانی که در پی شناخت بهتر انقلاب اسلامی و هویت دینی هستند، از خواندن این کتاب بهره خواهند برد.
این اثر، با زبان ساده و مفاهیم عمیق، فرصتی برای آشنایی با تفکرات یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای فرهنگی انقلاب اسلامی فراهم میکند.
طی این چند صد سالی که تاریخِ قبل از مسیحیت است، همچنان تمدن روم باستان سیطره دارد. روم باستان از جهت فرهنگی و تمدنی، ادامهٔ تمدن یونان به حساب میآید؛ در فرهنگ، اقتصاد و حتی شکل سیاسی حکومت. میگویند نسبت آمریکا به اروپا، شبیه نسبت روم به یونان است. مقایسهٔ هوشمندانهای است، چون روم باستان در واقع اغراقشدهٔ یونان باستان است؛ چه از نظر شئون تمدنی و چه زیادهروی در تمتعات تمدنی.اروپای مدرن در واقع اروپایی است که مادرِ فرهنگ مدرن است؛ مادر لیبرالیسم2، پارلمانتاریسم3، فرهنگ جدید، هنر مدرن، کاپیتالیسم4 و اقتصاد مدرن است. آمریکا نه مولّد این شئون تمدنی مدرن، بلکه مصرفکنندهٔ آنها بود. اما وقتی اینها به آمریکا رفت، آمریکا شد امّالقرای مدرنیته و لیبرالیسم؛ یعنی آمریکا طفلی را که اروپا متولدش کرده بود، پرورش داد و امروز در شئون تمدنی مدرن از اروپا پیش افتاده است و دارد اروپا را پشت سر خودش میکشاند؛ تا جایی که اروپاییها اصطلاح «تهاجم فرهنگی» را دربارهٔ آمریکا استفاده میکنند. پس نباید گمان برد که تهاجم فرهنگی را فقط ما دربارهٔ آمریکا و اروپا به کار میبریم.روم باستان چنین نسبتی با یونان داشت. وقتی حاکمیت سیاسی یونان باستان نابود شد، استقرار حکومتی سیاسی در رم (پایتخت کنونی ایتالیا) و شکلگیری امپراتوری مقتدر روم، باعث شد که تمام شئون تمدنی و فرهنگی از یونان باستان به روم انتقال یابد. بین این دو شباهتهایی وجود داشت، ولی در حجم و اندازهٔ نهادها فاصله بسیار بود؛ مثلاً در نهادهای سیاسی، در تفریح و فرهنگ جنسی، یونان باستان با روم باستان بسیار متفاوت بود؛ نیز ورزشها، بازیها، جنگها و... . امپراتوری روم باستان دشمن فرهنگیِ بسیار جدی و مهمی داشت که «مسیحیت» بود. از همان زمان که حضرت مسیح (ع) رسالت خود را در فلسطین ابلاغ کرد، با شمشیر امپراتوری روم5 -که بر فلسطین حاکم بود- مواجه شد. در این میان، یهودیها هم بیتأثیر نبودند. با اینکه یهودیان در روم باستان، خود تا دورههایی منفور، مظنون و تحت تعقیب بودند، با لو دادن مسیحیان، دلالی میکردند. تاریخ نشان میدهد با وجود فشارهای عجیبوغریب امپراتوری روم، مسیحیت نضج پیدا کرد و شکلی به خود گرفت که در آیندهٔ آن اثرگذار بود.تصور کنید دینی داشته باشید که چندصد سال، زیرزمینی باشد. چه بُعدی از آن رشد میکند؟ اسلام اینطور نبود. اسلام سه سال مخفی بود، دَه سال تحت فشار بود و از سال یازدهم رسماً حکومت تشکیل داد. پانزده سال بعد هم جهانی شد؛ یعنی نیمی از دنیای متمدنی را که انسان در آن زندگی شهری داشت، تصرف کرد. تاریخ اسلام با تاریخ مسیحیت بسیار متفاوت است. مسیحیت دستکم تا سیصد و اندی سال بعد از تولدش، دینی زیرزمینی به حساب میآمد؛ یعنی هرجا مسیحی میدیدند، مصلوب یا تبعید یا شکنجهاش میکردند. طبیعی است که وقتی دینی مجال خودنمایی نداشته باشد، مجال تأسیس حکومت نمییابد و در مقابل، ابعاد معنوی و اخلاقی و زاهدانه و ریاضتیاش گسترش مییابد. تعلیمات حضرت مسیح (ع) که مبتنی بر زهد و ریاضت بود، به علت اقتضائات روزگار، تفاوت معناداری با تعلیمات حضرت موسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) داشت. بنابراین، مسیحیت دینی به شدت عاطفی و زاهدانه مینمود و مسیحیان «مرتاض» خوانده میشدند؛ یعنی مسیحی کسی بود که اهل ریاضت و گریز از دنیا باشد. خداوند در سورهٔ «حدید» به افراط در رنج دادن به نفس و رهبانیتی که بدعت مسیحیان بود، اشاره میکند.
• ثبت دیدگاه
• دیدگاه کاربران