loader-img
loader-img-2
پنج و هفت
user

مطبخ

امتیاز 0 نفر - از 5
چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده
• توضیحات محصول

درباره کتاب مطبخ

ما را به صف کردند چشمها و دستهایمان را بستند و سربازها روبه رویمان به صف شدند. نشانه .رفتند انگشتشان روی ماشه بود که اشهدم را خواندم و خاطرات زندگی ام را مثل کتابی مرور کردم پدر و مادرم همسر و دخترم را در نظر آوردم امام حسین (ع) را صدا زدم که دستور شلیک صادر شد عجیب بود که هیچ دردی ..نداشتم وقتی چشم باز کردم دیدم زنده ام.

• ثبت دیدگاه
• دیدگاه کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "مطبخ" می نویسد