-
مشخصات :
-
ناشر :
انتشارات؛ وزارت فرهنگ و ارشاد
- قطع : رقعی
- نوع جلد : جلد نرم
- نوبت چاپ : 102
- تعداد صفحات : 232
- زبان : فارسی
- رده سنی : بزرگسال
- تگ : زندگی نامه

• توضیحات محصول
درباره کتاب استاد عشق
کتاب استاد عشق داستان زندگی پر فراز و نشیب مردی است که در تمام زندگی خود همواره درس ایمان و اعتقاد را با اعمالش به ما میآموزد. زندگی مردی که با تلاش و پشتکار و باایمان راسخ و البته بهواسطهٔ تربیت مادری بزرگ و فداکار بر تمام مشکلات زندگی غلبه کرد و هرگز در این راه مأیوس و ناامید نشد. استاد عشق درس زندگی پرفسور حسابی است به قلم فرزندشان ایرج حسابی که روحیهٔ تلاش و ایثار را به خواننده میآموزد. پرفسور حسابی در بازگویی روزهای بازپسین از همه میگویند، از پدر، مادربزرگ، همسر و هرکس که در گذر زندگی دستی و آغوشی به مهربانی به سویشان گشودهاند.
استاد عشق" اثری است که "ایرج حسابی" فرزند پروفسور "سید محمود حسابی" آن را به رشتهٔ تحریر درآورده است و در آن "نگاهی به زندگی و تلاشهای پروفسور حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران" داشته است. این اثر که در واقع خاطرات این شخصیت بزرگ ایرانی در عرصهٔ علم و زندگی را در برمیگیرد به همت فرزند او گردآوری و تدوین شده و از همان نخستین باری که منتشر شد، توانست مخاطبین زیادی را به خود جلب کند. استقبال مخاطبان از این اثر به نحوی بود که پس از گذشت یک دهه از انتشار "استاد عشق" بیش از هفتاد بار مورد تجدید چاپ قرار گرفت.
"استاد عشق" که در هجده بخش تدوین و تنظیم شده، با "نگاهی به زندگی و تلاشهای پروفسور حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران"، موقعیتی را فراهم ساخته تا بهعنوان یک ایرانی، بیشتر با این چهرهٔ مطرح علمی کشور آشنا شویم و از پروفسور حسابی، چیزی بیشتر از یک نام و عنوان بر سر در مراکز علمی کشور بدانیم. در این اثر به جنبههای مختلفی از زندگی پروفسور حسابی پرداخته شده که شجرهنامهٔ خانوادگی، دوران کودکی، تحصیلات، سرگذشت وی در دیار غربت، مدرسهٔ روحانیون، دیدار با اینشتین، تأسیس دانشگاه تهران، مشاغل و خدمتهای ایشان به جامعهٔ علمی، آثار بهجامانده از پروفسور حسابی و همچنین دانستنیهای قابلتوجهی را از جانب یکی از نزدیکترین افراد به استاد، یعنی فرزندش "ایرج حسابی" در اختیار خوانندگان قرار میدهد. در پایان کتاب هم تصاویر جالبی ارائه شده که خوانندگان را بیشتر از این کتاب محظوظ خواهد کرد.
"یک ماه بعد، وقت ملاقات و جلسه بعدی بحث من، با اینشتین تعیین شد. وقتی به دیدار او رفتم، برخوردش بسیار صمیمیتر بود و با علاقهٔ بیشتری به من نگاه میکرد. وقتی در کنار هم قرار گرفتیم با سادگی گفت: در طول این یک ماه خوب مرا مشغول کردید، بهعنوان کسی که در فیزیک تجربهای دارد باید باشهامت به شما بگویم، نظریهٔ شما در آیندهای نهچندان دور، علم فیزیک را در جهان متحول خواهد کرد. باورم نمیشد که چه شنیدهام. انتظار هر سخنی غیر از این را داشتم. حس کردم، چشمانم برق میزند، دیگر از خوشحالی نمیتوانستم نفس بکشم. اینشتین هم با لبخندی که زد، به نظرم آمد، احساس مرا کاملاً درک کرده است. اینشتین گفت: ولی این را هم باید بگویم که ترتیبی که در حال حاضر برای آن انتخاب کردهاید، ترتیب متقارنی نیست. باید روی آن بیشتر کار کنید.
• ثبت دیدگاه
• دیدگاه کاربران