-
مشخصات :
- ناشر : سوره مهر
- نویسنده : مجتبی الحسینی
- قطع : رقعی
- نوع جلد : جلد نرم
- نوبت چاپ : 1
- تعداد صفحات : 348
- زبان : فارسی
- سال چاپ : 1401
- تاریخ اولین چاپ : 1370
- مترجم : محمدحسین زوار کعبه
- رده سنی : بزرگسال
• توضیحات محصول
درباره کتاب هنگ سوم
فصل تابستان بود و ماه پر حرارت ژوئیه / تیر، هوای شرجی، هجوم شنها و بدتر از همه ترس از بمبهایی که بر سر ما میبارید، ما را مستأصل کرده بود. باد شدید و پر حرارت از صبح تا ساعت هفت بعدازظهر مدام میوزید و ما را درون سنگرها محبوس میکرد. روزها برای کنار زدن ریگهایی که بر در سنگرمان تلانبار میشد، خارج میشدیم. حتماً لازم نبود در جبهه حوادثی اتفاق بیفتد تا جان انسانها به خطر بیافتد، بلکه طبیعت بیرحم خود میتوانست به عمر انسانه خاتمه دهد.
بیخود نبود که ساعتها، مثل سالهای طولانی بر ما میگذشت. سعی کردم با ساختن یک سد خاکی به شکل نیمدایره در اطراف سنگرهایمان، خود و دیگران را از شر بادهای شنی خلاص کنم. خوشبختانه تا حد زیادی موفق شدم. کار بعدی این بود که با همکاری دیگران چند واحد درمانی صحرایی مناسب بسازیم که ساختیم. وضعیت سنگرهایمان سروسامانی گرفت.
طبق معمول تمامی بهیاران بهجز معاون پزشکی قرارگاه هنگ، با من همکاری میکردند. رفتهرفته با فرمانده این قرارگاه، یعنی سرهنگ دوم ستاد «هاشم» که از قدیمیترین افسرها پس از «عبدالمنعم سلیمان» به شمار میرفت، آشنا شدم. سرهنگ دوم «هاشم» فردی بود که نماز میخواند و روزه میگرفت. انسانی متین و باوقار بود. او از جمله افسران ممتاز به حساب میآمد. سرهنگ قبل از ورود به هنگ، در وزارت دفاع خدمت میکرد.
چند روز بعد وقتی که سرهنگ «عبدالمنعم سلیمان» به مرخصی رفت، سرهنگ «هاشم» جهت انجام وظایف فرمانده تیپ به قرارگاه رفت. او هنگامی که شبانه برمیگشت، راجع به برخی از مسائل، از جمله اجرای اعدام در مورد افسرانی که نیروهای تحت فرمانشان در نبردهای خرمشهر شکست خوردند، با ما گفتگو میکرد. از جمله اعدامشدگان سرگرد «فاضل» فرمانده گروهان کماندویی تیپ بیستم بود که به عنوان جانشین فرمانده هنگ انجام وظیفه میکرد. این بیچاره که همیشه از انتقال به هنگها بیمناک بود، چهار ساعت پیش از آغاز عملیات خرمشهر به فرماندهی هنگ دوم تیپ 15 منصوب گردید و پس از شکست در این عملیات، اعدام شد.
فرماندهی ارتش یک دادگاه نظامی در بصره تشکیل داده بود که انبوهی از متهمین در آن حاضر میشدند. احکام صادره بسیار خشن و حتی در حد اعدام دستهجمعی بود. همچنان که یک بار در مورد پرسنل تیپ 420 مرزی چنین حکمی داده شد و تمامی افسران فرمانده و در رأس آنها سرهنگ «نزارنقشبندی» فرمانده تیپ، به اعدام محکوم شدند. تنها معاون این فرمانده ازمرگ جان سالم به در برد. هدف از به راه انداختن این اعدامها وادار ساختن افسران ودرجهداران به ادامه جنگ و نیز انداختن مسئولیت شکستها بر دوش عدهای بیگناه بود تا فرماندهان رده بالا توجیهی برای شکستها داشته باشند.
فصل تابستان بود و ماه پر حرارت ژوئیه / تیر، هوای شرجی، هجوم شنها و بدتر از همه ترس از بمبهایی که بر سر ما میبارید، ما را مستأصل کرده بود. باد شدید و پر حرارت از صبح تا ساعت هفت بعدازظهر مدام میوزید و ما را درون سنگرها محبوس میکرد. روزها برای کنار زدن ریگهایی که بر در سنگرمان تلانبار میشد، خارج میشدیم. حتماً لازم نبود در جبهه حوادثی اتفاق بیفتد تا جان انسانها به خطر بیافتد، بلکه طبیعت بیرحم خود میتوانست به عمر انسانه خاتمه دهد.
بیخود نبود که ساعتها، مثل سالهای طولانی بر ما میگذشت. سعی کردم با ساختن یک سد خاکی به شکل نیمدایره در اطراف سنگرهایمان، خود و دیگران را از شر بادهای شنی خلاص کنم. خوشبختانه تا حد زیادی موفق شدم. کار بعدی این بود که با همکاری دیگران چند واحد درمانی صحرایی مناسب بسازیم که ساختیم. وضعیت سنگرهایمان سروسامانی گرفت.
طبق معمول تمامی بهیاران بهجز معاون پزشکی قرارگاه هنگ، با من همکاری میکردند. رفتهرفته با فرمانده این قرارگاه، یعنی سرهنگ دوم ستاد «هاشم» که از قدیمیترین افسرها پس از «عبدالمنعم سلیمان» به شمار میرفت، آشنا شدم. سرهنگ دوم «هاشم» فردی بود که نماز میخواند و روزه میگرفت. انسانی متین و باوقار بود. او از جمله افسران ممتاز به حساب میآمد. سرهنگ قبل از ورود به هنگ، در وزارت دفاع خدمت میکرد.
چند روز بعد وقتی که سرهنگ «عبدالمنعم سلیمان» به مرخصی رفت، سرهنگ «هاشم» جهت انجام وظایف فرمانده تیپ به قرارگاه رفت. او هنگامی که شبانه برمیگشت، راجع به برخی از مسائل، از جمله اجرای اعدام در مورد افسرانی که نیروهای تحت فرمانشان در نبردهای خرمشهر شکست خوردند، با ما گفتگو میکرد. از جمله اعدامشدگان سرگرد «فاضل» فرمانده گروهان کماندویی تیپ بیستم بود که به عنوان جانشین فرمانده هنگ انجام وظیفه میکرد. این بیچاره که همیشه از انتقال به هنگها بیمناک بود، چهار ساعت پیش از آغاز عملیات خرمشهر به فرماندهی هنگ دوم تیپ 15 منصوب گردید و پس از شکست در این عملیات، اعدام شد.
فرماندهی ارتش یک دادگاه نظامی در بصره تشکیل داده بود که انبوهی از متهمین در آن حاضر میشدند. احکام صادره بسیار خشن و حتی در حد اعدام دستهجمعی بود. همچنان که یک بار در مورد پرسنل تیپ 420 مرزی چنین حکمی داده شد و تمامی افسران فرمانده و در رأس آنها سرهنگ «نزارنقشبندی» فرمانده تیپ، به اعدام محکوم شدند. تنها معاون این فرمانده ازمرگ جان سالم به در برد. هدف از به راه انداختن این اعدامها وادار ساختن افسران ودرجهداران به ادامه جنگ و نیز انداختن مسئولیت شکستها بر دوش عدهای بیگناه بود تا فرماندهان رده بالا توجیهی برای شکستها داشته باشند.
مشخصات کتاب هنگ سوم
این کتاب با نویسندگی مجتبی الحسینی و ترجمه محمدحسین زوار کعبه به همت انتشارات سوره مهر در سال 1370 به چاپ رسیده است .
مشخصات ظاهری کتاب شامل : قطع رقعی ، 348 صفحه و جلد شومیز (جلد نرم ) می باشد .
قیمت کتاب هنگ سوم
قیمت این کتاب 66 هزار و 750 تومان می باشد که در سایت پنج و هفت موجود است و با ثبت سفارش در سایت می توانید این محصول را تهیه فرمایید .
متن تقریظ کتاب هنگ سوم
«بسم الله الرحمن الرحیم در روزها و شبهای اوائل آبان 70 این کتاب مطالعه شد. موضوع، برای ما که این سوی خطه نبرد را دید هایم، قهراً جالب است. اما نوشته از لحاظ بازسازی صحنهها و ترسیم حالات و خصوصیات، ضعیف است. نویسنده البته یک نویسندهی حرفهای نبوده است، امّا همین که فرصت کرده در گرفتاری جنگ، یادداشتهایی بردارد سپس از حافظه خود کمک بگیرد و دیدهها را در دوران اسارت بر روی کاغذ بیاورد، بسی موجب تقدیر است. ترجمه خوب است.»
• ثبت دیدگاه
• دیدگاه کاربران